علت دزدی کودکان چیست؟ چطور با آن مقابله کنیم؟
[ad_1]
دختر ۵سالهتان از شما میخواهد که برای او از فروشگاه آبنبات بخرید. شما مخالفت میکنید و میگویید که امروز فقط چیزهایی را میخرید که برای این هفته نیاز دارید و از آبنبات خبری نیست. بااینحال وقتی او را روی صندلی خودرو مینشانید، متوجه آبنباتی در جیب او میشوید و صورتتان از خجالت داغ میشود. در چنین وضعیتی، رفتار درست چیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید علت دزدی کودکان را بدانید. در این مقاله، درباره دزدی کودکان، علل آن و طرز برخورد صحیح در این شرایط توضیح میدهیم.
علت دزدی کودکان چیست؟
۱. تکانشگری، ضعف خودکنترلی یا بیارادهبودن
معمولا زمانی که کودکان به ۶ یا ۷سالگی میرسند، رفتار خودسرانه و تکانشگری در آنها شکل میگیرد. پیش از این سن، برای کودک دشوار است که با هوسهای آنی خود کنار بیاید. مثلا اسباببازی موردعلاقه خود را از مهدکودک به خانه میآورد یا وقتی با والدینش به مهمانی میرود، شیرینیهای ظرف پذیرایی صاحبخانه را بدون اجازه میخورد.
چیزی که بیش از همه باعث عصبانیت والدین میشود، این است که کودک متوجه ناخوشایندبودن کارهای خود نمیشود، پشیمان نیست و عذرخواهی نمیکند. بااینحال این رفتار کودک علت سادهای دارد؛ بخشهایی از مغز او که وظیفه خودکنترلی و رفتارهای اخلاقی را بر عهده دارند، هنوز بهاندازه کافی رشد نکردهاند.
۲. عقده خودکمبینی کودک
این مشکل از روابط والدین و فرزندان ناشی میشود. در خانواده چنین کودکانی، احتمالا مادر و پدر مشغول پول درآوردن یا تربیت فرزندان کوچکترند. درنتیجه کودک احساس دوست داشته شدن یا موردنیازبودن نمیکند و از تنهایی رنج میبرد. او احساس میکند که باید توجه والدین را به خود جلب کند و به همین خاطر دست به دزدی میزند.
۳. درست تشخیصندادن چیزهایی که به او تعلق دارند
ممکن است اینطور به نظر برسد که کودک باید از همان لحظه تولد با چنین مفاهیمی آشنا باشد. با وجود این، بسیاری از موارد دزدی کودکان حاکی از چیز دیگری است. معمولا علت دزدی کودکان در این موارد آن است که با اخلاقیات بهدرستی آشنا نشدهاند. ممکن است کودک متوجه نشود که چرا روسری مادر را میتوان از کمد لباسهای او بیرون آورد اما نباید به کیف پول او دست زد.
۴. جنون دزدی
کلپتومانیا یا جنون دزدی تمایلی بیمارگونه به سرقت است. شیء دزدیدهشده معمولا حتی برای کودک ارزشی ندارد. او اولین چیزی را که میبیند به چنگ میآورد و بعد آن را فراموش میکند یا بسیار سریع رهایش میکند.
کلپتومانیای واقعی نادر است. کودک مبتلا به این بیماری دچار آسیب ارگانیک مغز است. دزدی در او نهادینه شده و بهعنوان واکنشی شرطی بروز میکند. در چنین شرایطی، آموزش فایدهای ندارد و باید از روانپزشک کمک گرفت چون جنون دزدی او اختلالی روانپزشکی است.
۵. مجبورشدن به انجام دزدی
ممکن است همکلاسیهای کودک یا کودکان بزرگتر از او اخاذی کنند یا پول بگیرند. در این حالت، کودک میترسد موضوعی را که درنهایت دزدی محسوب میشود، به یکی از اعضای خانواده یا سایر بزرگسالان اطلاع دهد. برخی از کودکان هم اعتیاد دارند و برای خرید مواد پول میدزدند.
وقتی کودکان دزدی میکنند، چه باید کرد؟
برای برخورد صحیح با دزدی کودکان باید به سن آنها توجه کنیم. بر همین اساس، در ادامه برخورد صحیح با دزدی کودکان در سنین مختلف را توضیح دادهایم.
۱. دزدی در سنین پیشدبستانی
اصطلاح دزدی برای کودکی در سنین پیشدبستانی واقعا معنایی ندارد، چون کارهای او انگیزه مجرمانهای ندارند. کودکان بسیار کوچک دزدی نمیکنند؛ آنها فقط بدون اجازه چیزهای دیگران را برمیدارند. کودکان پیشدبستانی همهچیز را برمیدارند، چون هنوز درست درک نمیکنند چه چیزی مال آنهاست و چه چیزی به آنها تعلق ندارد. به همین دلیل گاهی کودکی در این سن با چیزی که از خانه دوستش یا فروشگاه برداشته است به خانه میآید. کودک در این سن مفهوم مالکیت درک نمیکند.
برخورد صحیح با این مشکل
طبق پژوهشی که سال ۲۰۱۷ توسط آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا (AACAP) منتشر شد، والدین باید با کودکان پیشدبستانی خود درباره درک احساسات دیگران و اینکه چرا دزدی اشتباه است صحبت کنند.
اگر کودکی ۲ یا ۳ساله چیزی را از فروشگاه یا اتاق خواهر و برادر خود برمیدارد، والدین باید کاملا واضح به او بگویند که ما بدون اجازه وسایل دیگران را برنمیداریم. باید به او توضیح داد که اگر چیزی از فروشگاه میخواهیم، باید آن را بخریم. از او بخواهید چیزی را که بیاجازه برداشته است، برگرداند یا آن را از او بگیرید و خودتان آن را پس بدهید. واکنش در همین حد کافی است و دیگر به مجازات یا تنبیه نیازی نیست. کودک در این مرحله از رشد هنوز در حال یادگیری است، بنابراین موضوع را پیچیده نکنید و عصبانی نشوید.
۲. دزدی در سنین دبستان
وقتی کودکان به سن مدرسه میرسند، دزدیدن چیزهای کوچکی مثل برچسب یا اسباببازی غیرمعمول نیست. در بیشتر این موارد، کودکان بیاختیار دزدی میکنند. آنها به عواقب کارهای خود و احساسات دیگران فکر نمیکنند.
دزدی در سنین دبستان اغلب شامل دروغگویی میشود. وقتی این کودکان در حال دزدی گرفتار میشوند، به دروغگویی روی میآورند، حتی اگر مچ آنها را حین ارتکاب این عمل گرفته باشید. آنها با دروغگفتن از تنبیه منصفانه بابت کارهای اشتباه خود فرار میکنند.
دزدی در کودکان مدرسهای عمدتا به دلیل اختلال کنترل تکانه است که در این سنین شایع میشود. در حقیقت علت دزدی کودکان در این سنین این است که به عواقب کارهای خود فکر نمیکنند.
برخورد صحیح با این مشکل
طبق تحقیقات روانشناسان، ایجاد قوانین خانوادگی برای کودکان چارچوبی ایجاد میکند تا بهکمک آن بدانند کدام رفتارها پذیرفتنیاند و کدامیک نپذیرفتنی. قوانین خانوادگی و عواقب نقض آنها ممکن است بر اساس صداقت، اعتماد و احترام به اموال دیگران باشد. هنگامی که این قوانین زیر پا گذاشته میشوند، کودک میداند که عادت او به دروغگویی یا دزدی منجر به برخورد انضباطی مناسبی خواهد شد.
در سنین دبستان، بحث جدی درباره اشتباهبودن دزدی اهمیت دارد. از فرزندتان بخواهید تا هر چیزی را که بدون اجازه برداشته است به صاحبش برگرداند. به او توضیح بدهید که چرا برداشتن چیزی از فروشگاه بدون پرداخت هزینه آن درست نیست. اگر فرزندتان وسایل همکلاسیاش را بدون اجازه به خانه آورده است، با والدین او و معلم کلاس در ارتباط باشید. ماجرا را دراماتیک نکنید و فقط از کودک بخواهید شیء دزدیدهشده را به صاحبش بازگرداند. والدین و معلمان باید خصوصی با کودک درباره این رفتار نادرست صحبت کنند.
اگر هم فرزندتان بیاجازه وسیله یکی از اعضای خانواده را برداشته است، از او بخواهید آن چیز را به صاحبش بازگرداند و رفتارش را با کاری مانند نوشتن نامه عذرخواهی جبران کند. سعی نکنید کودک را از زندان رفتن بترسانید یا به او بگویید که بچه بدی است. این کار بیش از اینکه فایده داشته باشد ضرر دارد.
۳. دزدی در دوران نوجوانی و بلوغ
دزدیهای نوجوانان اغلب با تمایل به خرید چیزی در ارتباط است که مد شده. معمولا هدف از چنین دزدیهایی تبدیلشدن به عضوی از گروه همسالان است. نوجوانانی که اراده ضعیف دارند و اصول اخلاقیشان شکل نگرفته است، بیش از سایرین دزدی میکنند. در این سنین، گاهی دوستان نوجوان او را به دزدی تشویق میکنند.
حقیقت این است که کودکان دزدی میکنند، اما اگر والدین مداخله نکنند یا برای جلوگیری از این رفتار کاری نکنند، دزدی تا نوجوانی ادامه مییابد. نوجوانان معمولا درک میکنند که دزدی کار خوبی نیست. آنها درست را از نادرست تشخیص میدهند، با وجود این دزدی میکنند. نوجوانان اغلب از هیجان لذت میبرند یا دچار کمبود اعتمادبهنفساند. در بسیاری از موارد، دزدی فقط دورهای است و میگذرد، اما این بدان معنا نیست که شما باید فقط منتظر عبور او از این مرحله بمانید.
برخورد صحیح با این مشکل
اگر متوجه دزدی فرزند نوجوان خود شدهاید، باید درباره دلایل اخلاقی دزدینکردن و پیامدهای قانونی آن با او جدی گفتوگو کنید. اگر فرزندتان در حال دزدی دستگیر شد و پلیس با شما تماس گرفت، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. او هنوز از نظر قانون کودک محسوب میشود چون کمتر از ۱۸ سال سن دارد. دستگیری در واقع پیامد طبیعی مؤثر برای کار او محسوب میشود. بهتر است که حالا از کار خود درس بگیرد، نه زمانی که بزرگتر شده است و دزدی برای او سوءپیشینه کیفری میشود.
اگر نوجوان شما پول یا چیزهایی را از شما دزدیده است، پس از گفتوگو، به او خاطرنشان کنید که به او اعتماد دارید. اجازه بدهید که او کار خود را جبران کند یا پول را به شما بازگرداند. در این سن، مشکل رفتاری فرزندتان با فریادکشیدن یا گرفتن امتیازاتی از او حل نمیشود. با وجود این اگر احساس میکنید که نمیتوانید مثل گذشته به او اعتماد کنید، منصفانه است که آزادی او را محدود کنید. باید برای مقابله با رفتار او برنامه داشته باشید تا بتواند دوباره اعتماد شما را به دست بیاورد.
اگر فرزندم به دزدی ادامه داد، چه کنم؟
آیا قبلا تلاش کردهاید که فرزندتان را بهخاطر دزدی تنبیه کنید، اما او هنوز به این کار ادامه میدهد؟ در این صورت، نفس عمیق بکشید و آرام باشید چون شما تنها نیستید. علت دزدی کودکان گاهی مشکلات جدیتری است که به برخوردی کاملا متفاوت نیاز دارد.
اگر کودک دچار تروما شده باشد و دزدی کند، با مشکلی جدی مواجهید. در این صورت، باید از کارشناس سلامت روان کمک بخواهید. دزدی کودکانی که قربانی آزار و اذیت شدهاند یا در زندگی شرایطی چالشبرانگیز مانند فرزندخواندگی دارند، اغلب واکنشی آسیبزاست. چنین کودکانی ناخودآگاه دزدی میکنند تا مطمئن شوند که امکانات لازم برای ایمنی خود را در اختیار دارند. ممکن است همهچیز خود را از دست داده باشند و احساس کنند که مجبورند هرچه را میتوانند بردارند.
در چنین شرایطی نیز باید به فرزند خود یادآوری کنید که دزدیکردن کار درستی نیست و اشیای دزدیدهشده باید بازگردانده شوند. اگر هم نمیتوانید به او اعتماد کنید، از لغو برخی از امتیازات او استفاده کنید.
شما بگویید
وقتی علت دزدی کودکان مشکلی جدیتر است، کمی دلسوزی به شما کمک میکند. تنبیه یا اعمال زور را فراموش کنید. هدف شما نباید این باشد که آنها احساس بدی داشته باشند، چون در حال حاضر هم با احساسات بدی درگیرند. شما باید در این شرایط کنارشان باشید نه روبهروی آنها. کودکان کوچکتر به آموزش نیاز دارند. به نوجوانان نیز باید بگویید که آنها را دوست دارید و این رفتار درست نیست و شما به آنها کمک خواهید کرد.
آیا تابهحال با مشکل دزدی کودکان مواجه شدهاید؟ بهنظر شما در چنین شرایطی بهترین کار چیست؟
[ad_2]
منبع